شعر در مورد شفاعت امام حسین
شعر در مورد شفاعت امام حسین ,شعر درباره شفاعت امام حسین,شعر برای شفاعت امام حسین,شعر در باره شفاعت امام حسین,شعر با شفاعت امام حسین,شعر درمورد شفاعت امام حسین,شعر با کلمه شفاعت امام حسین,شعر با کلمه ی شفاعت امام حسین,شعری در مورد شفاعت امام حسین,شعری درباره شفاعت امام حسین,شعر درباره ی شفاعت امام حسین
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد شفاعت امام حسین برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
خواب بودم،خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تامیان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روی من خروار ها از خاک بود
وای،قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور و تنگ بود
هرکه آمد پیش،حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
نه رفیقی نه شفیقی نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم،در پی یک جرعه آب
شعر در مورد شفاعت امام حسین
آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست ؟
دیگری فریاد زد:رب تو کیست؟
گرچه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود
هرچه کردم سعی تا گویم جواب
سد نطقم شد هراس و اضطراب
از سکوتم آن دو گشته خشمگین
رفت بالا گرز های آتشین
قبر من پرگشته بود از نار و دود
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل بسته پر
نام اربابان خود یک به یک را ببر
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
گوش گویا نامشان نشنیده بود
شعر درباره شفاعت امام حسین
نامها خوبشان از یاد رفت
وای ، سعی وزحمتم برباد رفت
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر برسرم فریاد کرد:
درمیان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
هرچه می کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم زشت بود مملو از گناه
کارهای زشت من بسیار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود
شعر برای شفاعت امام حسین
چاره ای جز لب فروبستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود
عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بی تاب شد
چون ملائک ناامید از من شدند
حرف آخر را چنین بامن زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه اعمال تو باشد سیاه
ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم می بریم
شعر در باره شفاعت امام حسین
دیگر انجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هر کجا ودل افکار
می کشیدندم به خفت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد
ازجنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم واو چون کهکشان
شعر با شفاعت امام حسین
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور
چشمهایش زندگی را می سرود
درد را از قلب انسان می زدود
بر سر خود شال سبزی بسته بود
بردلم مهرش عجب بنشسته بود
کی به زیبائی او گل می رسید
پیش او یوسف خجالت می کشید
شعر درمورد شفاعت امام حسین
دوملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمد اینجا حسین فاطمه ؟!!!
صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بی از بوی حسین
من کجا و دیدن روی حسین
شعر با کلمه شفاعت امام حسین
گفت :آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش اوو را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد
بار ها بر من محبت کرده است
شعر با کلمه ی شفاعت امام حسین
سینه اش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
اسم من راز و نیازش بوده است
تربتم مهر نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید
پابرهنه در عزایم می دوید
بهر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
شعری در مورد شفاعت امام حسین
تا به دنیا بود از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
قلب اون از حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
با ادب در مجلس ما می نشست
قلب او با روضه ما می شکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت
شعری درباره شفاعت امام حسین
اشک او با نام من می شد روان
گریه در روضه نمی دادش امان
بار ها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا می برم
هرچه باشد اوبرایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است
شعر درباره ی شفاعت امام حسین
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اعدا شود
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی محبت می دهد
سختی جان کندن و هول و جواب
بس بود بهرش به عنوان عقاب
درقیامت عطر و بویش می دهم
پیش مردم آبرویش می دهم
شعر کودکانه در مورد شفاعت امام حسین
آری آری ، هرکه پابست من است
نامه ی اعمال او دست من است
ناگهان بیدار گردیدم ز خواب
از خجالت گشته بودم خیس آب
دارم اربابی به این خوبی ولی
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست
پس چرا با مع صیت گردیده دوست ؟
شعر مفهومی در مورد شفاعت امام حسین
من که گریه بهر او شام و پگاه
پس به نامحرم چرا کردم نگاه ؟
من که گوشم روضه ی او را شنید
پس چرا شد طالب ساز پلید؟
چشم و گوش و دست و پا وقلب و دل
جملگی از روی مولایم حسین گشتند خجل
شیعه بودن کی شود با ادعا؟
ادعا بس کن اگر مردی بیا
شعرهای کودکانه در مورد شفاعت امام حسین
پا بنه در وادی عشق و جنون
حب دنیا را ز قلبت کن برون
حب دنیا معصیت افزون کند
معصیت قلب ولی را خون کند
باش در شادی و غم عبد خدا
کن حسابت را ز بی دینان جدا
قلب مولا را مرنجان ای جوان
تا شوی محبوب رب مهربان
ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی
آن چنان باش که ارباب جوابت نکند
شعر در مورد شفاعت امام حسین
بیشتر بخوانید :